اعضای فرقه‌ای که مادربزرگش عضو آن بود به او تعظیم می کنند. جوآن او را به عنوان پیمون ملاقات می کند و می گوید که اکنون آزاد است که بر آنها حکومت کند.

به گزارش راسخون به نقل ا ز مشرق، موروثی فیلمی در ژآنر وحشت است که  در سال 2018 توسط آری آستر فیلمساز فیلم اولی ساخته شده است. فیلمی که  در 21 ژانویه 2018 در بخش نیمه شب جشنواره فیلم ساندنس 2018 نمایش داده شد و  توسط خیلی عظیمی از منتقدان مورد تحسین قرار گرفت. فیلمی که با بودجه 10 میلیون دلاری موفق شد به فروش79 میلیون دلاری دست پیدا کند.    
روایت فیلم درباره آنی گراهام، هنرمندی متخصص در ساختن آثار مینیاتوری است که با شوهرش، استیو (گابریل برن) و پسر 16 ساله اش پیتر و دختر 13 ساله چارلی زندگی می‌کند. آنی در مراسم خاکسپاری مادرش، بخشی از رابطه مخدوش محرمانه با مادرش اِلن را توضیح می‌دهد که ارتباط چندان خوبی هیچگاه بین آنها برقرار نبود. مدت کوتاهی پس از آن استیو آگاه می‌شود که قبر اِلن تخریب شده است در حالی که آنی فکر می‌کند که اِلن را به صورت روح در کارگاهش می‌بیند.
آنی (تونی کولت) در یک گروه روان‌درمانی حمایتی برای کسانی که عزیزانشان را از دست داده‌اند، شرکت می‌کند آنی نشان می‌دهد از رنجش‌های روانی گذشته‌اش همزمان با مرگ مادرش، بیشتر رنج می‌برد. یک شب پیتر می‌خواهد به یک مهمانی برود و آنی او را وادار می‌کند چارلی(میلی شاپیرو) را همراه خودش به مهمانی ببرد.

چارلی برای کشیدن مواد مخدر چارلی را بدون محافظت رها می‌کند و چارلی کیک حاوی آجیل، که به آن حساسیت دارد را میخورد و به شوک آنافیلاکتیک دچار می‌شود. در راه بیمارستان، چارلی پنجره را برای دریافت هوا باز می‌کند، پیتر می‌کوشد برای جلوگیری از برخورد با حیوانی مرده در میان جاده پرهیز کند و به سمت راست جاده متمایل می‌شود سر چارلی با تیرک برخورد می‌کند و جدا می‌شود. درمیان اعضای خانواده پس از مراسم تشییع پیکر چارلی، برخوردهای شدید اما پراکنده‌ای میان آنی و پیتر، شکل می‌گیرد.
آنی در خواب راه می‌رود و پیتر دائماکابوس‌هایی را درباره چارلی می‌بیند.  در یک کابوس، آنی به پیتر نشان می دهد که او در دوران بارداری‌اش تلاش می‌کرده پیتر را سقط کند. پیتر بیدار می‌شود و خانواده اش را گیج و دلخراش می‌بیند و سعی می‌کند تا جلوی این اتفاقات را بگیرد. پس از مرگ چارلی پیتر دائما در حال دیدن کابوس است.
در یک گروه روان‌ درمانی حمایتی آنی با زنی تقریبا مثل مادرش بانام جوآن آشنا می‌شود و به تدریج صمیمی می‌شوند و جوآن به آنی می‌آموزد تا با روح چارلی  ارتباط برقرار کند.
با اولین احضار روح چارلی آنی مظنون است که روح چارلی بدخواه است. او دفتر طراحی‌های  چارلی را در شومینه می اندازد، اما آستین او نیز شروع به سوختن می‌کند. او دفتر را بازیابی می‌کند و برای مشاوره به آپارتمان جوآن می‌رود، اما جوآن رفته است.
آنی به طرح پادری خانه جوآن مشکوک می‌شود و متوجه می‌شود که نمونه آنرا در وسائل مادر مرحومش دیده است. او درمیان وسائل مادرش یک آلبوم عکس پیدا می‌کند که جوآن را به اِلن مرتبط می‌کند و کتابی با اطلاعاتی درباره یکی از هشت پادشاه جهنم به نام پیمون که آرزو دارد  در بدن یک میزبان مرد آسیب پذیر زندگی کند.
در اتاق زیر شیروانی، آنی  جسد بازگردانده شده مادرش را پیدا می‌کند که به نظر می‌رسد طی مراسم خاصی با نمادهای عجیب و غریب بازگردانده شده است. در مدرسه، پیتر ناخودآگاه و در اثر کابوس‌هایی که می‌بیند سر خود را به میز می‌زند و به شکستن بینی‌اش منجر می‌شود.
آنی سعی می‌کند پس از مدتی تمام مسائل را با شوهرش استیو در میان بگذارد و ماجرای بازگشت کالبد مادرش به اتاق زیرشیروانی را با او در میان بگذارد. اما استیو تصور می‌کند بدن مادرش را آنی به خانه بازگردانده است و  طرح سوزندان دفتر چارلی بخشی از رفتارهای متوهمانه او پس از مرگ اِلن است.
آنی به استیو اصرار می‌کند  تا دفتر چارلی را بسوزاند تا بتواند خود را برای متوقف کردن غافلگیرانه ارواح خبیث آماده کند، اما استیو او را متهم می‌کند که دیوانه شده است. هنگامی که آنی دفتر را به شومینه می اندازد، استیو به جای آن شعله‌ور می‌شود. اراده آنی توسط «پیمون» اداره می شود. ناگهان پیتر از خواب بیدار می‌شود و  جنازه سوخته پدرش می‌بیند و بعد به  اتاق زیر شیروانی‌می‌رود که با تصاویر آیینی تزئین شده‌ای متوجه می‌شود هدف تسخیر خود اوست.
آنی خودش را در همان لحظه با یک سیم پیانو دار می‌زند. پیتر از پنجره به بیرون می‌افتد و می‌میرد. ناگهان نوری وارد بدن پیتر می شود و او از خواب بیدار می شود. او به خانه درختی چارلی می پیوندد، جایی که اعضای فرقه‌ای که مادربزرگش عضو آن بود به او تعظیم می کنند. جوآن او را به عنوان پیمون ملاقات می کند و می گوید که اکنون آزاد است که بر آنها حکومت کند.
موروثی فیلمی است که می‌خواهد کاری بیش از ترساندن انجام دهد. خانواده‌ای نه چندان پیچیده، مثل خانواده‌ای که در فیلم دیگران دیده‌ایم با این تفاوت که در فیلم دیگران همه روح بودند و اینجا افراد زنده‌ای هستند که تبدیل به روح می‌شوند. فیلمی که داستان ارواح از آن بیرون می آید و مثل یک تراژدی یونانی آغاز می‌‍‌شود. پس از مقداری پیچ و تاب با یک اجرای قدرتمندانه شبیه اغلب آثار هالیوودی می‌شد که فرقه‌ای خاص در آن مشغول احضار نوعی اهریمن است.
احضار اهریمن تنها یک سویه این روایت است. سویه مهم روایت زوال شیطانی و اهریمنی خانواده است که توسط یکی از اعضای خانواده رخ می‌دهد. الگویی که از روایت وحشت در آمیتی‌ویل می‌آید و یک زوال عقلی توام با یک جنون حاد بر اعضای خانواده به تدریج حاکم می‌شود.
مطبوعات آمریکایی ادعا می‌کنند که ماجرای فیلم «وحشت در آمیتی ویل» صحت دارد و چنین رویدادی در لانگ آیلند نیویورک  رخ داده است. اما این حادثه در آمریکا تبدیل به الگوی سینمایی ساخته شد و فیلم «درخشش» از استنلی کوبریک بر اساس آن ساخته شده است. درواقع واژگان سینمای وحشت کنونی، پیرنگ‌ها،اجراهای فرمولیزه‌ای دارد که به همسانی آثار می‌انجامد و این تحلیل نباید طرفداران پر و پاقرص سینمای وحشت را ناامید کند. اما واقعیت این است که فیلم با همه جذابیت‌های بصری و اجرای تکتازانه کارگردان بشدت اثری تکراری است.
وحشت در آن اندازه متوسطی دارد، واژگان ترساندن از الگوی همیشگی هالیوود تبعیت استفاده می‌کند. برای تماشاگر بنا به پیش‌فرض ثابت سینمای وحشت، پایان روایت کاملا عیان است و سناریو  از زمان مراسم تشییع مادربزرگ کاملا قابل پیش بینی است که فرد مورد نظر تسخیر می‌شود و خانواده گراهام مثل اغلب خانواده‌های در متن آثار ترسناک  توسط یک اهریمن شیطانی نابود می‌شوند. جایگاه آنی در مقام مادر در فیلم موروثی شباهت به نقش مادر فیلم قسمت نخست احضار (The Conjuring)  شباهت دارد که از کلیشه جیمز برولین وحشت در آمیتی ویل (The Amityville Horror )  و جک تورنس فیلم درخشش (The Shining) برداشت شده است. زوال‌های فردی و شخصیت محوری در موروثی و احضار یک زن و در نمونه‌هایی مثل وحشت در آمیتی‌ویل و درخشش با زوال درونی و خانوادگی یک مرد مواجه هستیم.
اما در فضای مجازی هیاهوی فراوانی برای این فیلم براه انداختند تا موج تبلیغی وسیعی در رسانه‌های و وب سایت‌‎های سینمایی راه بیندازند که این فیلم بهترین اثر سینمای ترسناک از زمان جن‌گیر تا کنون  است که با این نشانه در کشورهای اکران کننده سعی کردند مخاطب گسترده‌ای را به سالن سینما بیاورند اما تالیف در ژانر وحشت تقریبا غیر ممکن است. وقتی اغلب روش‌های ترساندن امتحان شده، از موروثی فقط شاهد کلیشه خواهیم بود.

 یک قبر خالی شده، سابقه ای از راه رفتن در خواب، قطه شدن ناخواسته سر ، آلودگی مورچه‌ای با موسیقی و نورپردازی در هر صحنه ترس ایجاد نمی‌کند و فیلم احساس ترس و وحشت  را نمی‌تواند با سنگینی حرکت دوربین و موسیقی متناسب این حرکت نمی‌تواند ایجاد کند.



 

مطالب مرتبط
جالب‌ترین کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌های جهان/عکس
کودکانی که از کمر فرورفته در فقر و بیماری هستند
شانس‌های اصلی دریافت جایزه اسکار امسال/عکس